نمایش «آنتیگون در سرزمین عجایب» به نویسندگی و کارگردانی پوپک هیدجی هم یکی از نمایشهای دانشجوییای است که به همت مدیر تماشاخانه ایرانشهر و با حمایت معنوی مرضیه برومند و حمید جبلی توانسته راه به دنیای حرفهای تئاتر بیابد و این شانس را پیدا کند که خود را در محک تماشاگران بسنجد.این نمایش برداشتی آزاد از نمایش «آنتیگون» نوشته نمایشنامه نویس معروف یونانی سوفوکل است که البته این برداشت تنها به این نمایشنامه اختصاص ندارد بلکه این نمایش از «شهر قصه» بیژن مفید هم وام گرفتهاست. اما با جلو رفتن داستان میتوان ردپای اشعارمحلی، اشعار فولکلور و داستانهای قدیمی ایرانی را به وفور در کار دید. تمام این برداشتهای آزاد از داستانهای مختلف با این هدف انجام شده که داستان ایرانی و شرایط روز جامعه ایرانی به تصویر کشیده شود.
کارگردان بیشتر از اسامی و شخصیتهای نمایشنامه سوفوکل استفاده کرده است، تغییرات بنیادی که نمایشنامه نویس در اصل نمایشنامه و شخصیتها دادهاست، چنان ریشهای است که میتوان گفت هر اسم دیگری روی شخصیتها به راحتی جایگزین میشود. به عبارت دیگر آنتیگون و هایمنی که در نمایشنامه آنتیگون در سرزمین عجایب دیده میشود، زمین تا آسمان با شخصیت اسطورهای نمایشنامه آنتیگون تفاوت دارد. مهمترین دلیل تفاوت این نمایشنامه را میتوان در ایرانی شدن شخصیتها و البته اجرای آن به شیوه عروسکی یافت. در این نمایش آنتیگون و هایمن به عقد یکدیگر درمیآیند تا از نافرمانی کرئون متنبه شوند. ازدواج این دو که از قضا هایمن دانشجوی تئاتر هم هست به شکست میرسد و هایمن کور میشود.
این زوج جوان بهعلت فقر و نداری تصمیم میگیرند که بچه خود را از بین ببرند و... . اما این تمام داستان این نمایش نیست، به تمام این موارد اضافه کنید قصههای فرعی بیشماری که قرار است تمام حرفهای کارگردان را بزند؛ قصههایی فرعی که در لابه لای تکنیکهای مختلف عروسکی که کارگردان در کارش استفاده کرده گم میشود.تکنیکهای عروسکی از جمله ویژگیهای این کار است. آنتیگون عروسکی است که هربار شیوه اجرایی و تکنیکیاش متفاوت میشود. میتوان این تغییرات را به جای خلاقیت کار گذاشت که البته حرف درستی هم هست. نمایش آنتیگون در سرزمین عجایب سرشار از لحظههای خلاقانه است اما استفاده زیاد و تغییرات این عروسکها جز گم شدن خط و هدف اصلی داستان چیزی را با خود به همراه ندارد.
تکنیک عروسکی میلهای، دستکشی، بونراکو و سایه در کنار عروسکهایی از جنسهای مختلف تنوع زیادی را ایجاد کرده است؛ تنوعی که بیشتر به سلیقه کارگردان مربوط است و البته نشان از خلاقیت او هم دارد، خصوصا بخش سایهای که علاوه بر خلاقیت به ایجاد زیبایی بصری هم کمک کرده است اما در نهایت در کنار داستان اصلی و داستانهای فرعی کار که قرار میگیرد به شلوغی کار میانجامد.اما این، همه تغییرات نمایش نیست، در نمایش شیوه اجرایی هم تغییر میکند. داستان با راوی نقل میشود، گاهی مرشد و بچه مرشد که دو تکه پارچه هستند به کمک قصهگو میآیند و گاهی هم پردهخوانی به نمایش اضافه میشود تا داستان با استفاده از فانتزی و طنز داستان روایت شود.
نمایش آنتیگون در سرزمین عجایب نمایش خلاقی است و بهعنوان یک اثر دانشجویی که به دنیای حرفهای راه پیدا کرده، نشان از خلاقیت گروه و کارگردان دارد و باید امیدوار بود که این دست تجربهها باز هم امکان اجرای عمومی بیابند تا تماشاگر خود را محک بزند.